یڪ ωـال گذشت...



بعضیا בلشوטּ شڪست...



بعضیا בل شڪونــבטּ...



פֿـیلیا عاشق شــבטּ...



و פֿـیلیا تنها...



פֿـیلیا از بینموטּ رفتــטּ...



פֿـیلیا بینموטּ اومــבטּ...



گریـہ ڪرבیمو פֿـنــבیــבیــҐ...



زنــבگے برخلاف آرزوهاموטּ گذشت...



פالا یڪ شب مونــבـہ...



یڪ شب از همـہ ے اوטּ פֿـاطرـہ ها...



آرزو בارمـ ωـالے ڪ پیش رو בاریــטּ...



آغاز روزهایے باشـہ ڪ آرزو בاریــטּ ...

+ / شنبه 29 اسفند 1394/ 16:17 / zeιɴαв jooɴ•.¸✿ /


+ / چهارشنبه 26 اسفند 1394/ 17:26 / zeιɴαв jooɴ•.¸✿ /

Image result for ‫پیام تسلیت شهادت حضرت زهرا‬‎



مـدینـه ایـن روزهـا چـه خالی است، بـی روی مـاه زهـرا سـلام الله علیها.....


یـوسف گـمگشته شـهر نـبی!


چـه سـخت است کـه قـرن هـا مـنـتظر اذن ظهوری تـا جـواب "یـا مهدی" مـادرت در پـشت در سـوخـته را بـدهی ...

+ / شنبه 22 اسفند 1394/ 20:12 / zeιɴαв jooɴ•.¸✿ /

من یکـــــ محجـبـه امـ ...!

شــــخندهـــــآد و پرنـشـآط...سرزنده و پر کــآر...

قـــرآن ونـهـج البلاغــه اگرمیخوآنمـ رمان وحآفظ همـ میخوآنمـ

عـآشق پهلوانی های حضرت حیـــــدر اگرهستـمـ ،

یک عـآلمه شعرحماسی ازشاهنـآمه حفظمـ ^__^

پآی سجـآده اگر گریه میکنمـ ....خنده هـآیـم بادوسـتآنمـ تمـآشآیی ست..

من یــکـــ عآلمه دوست ورفیق دآرمـ ...

تابستانها اگر زیارت میرومـ اردوهای تفریحی هم نیز پابرجاست.

ما اگرسخنرانی میرویمـ پارکــــ رفتنمان همـ سرجایش است.

برای نماز صبح قرار مسجد اگر میگذاریمـ هنوز خورشید نزده تاخانه پیاده قدمـ میزنیـمـ!

دعای عهدمان را اگر میخوانیم همانجا سفره باز میکنیم وبا خنده و شادی صبحانه مان

(: میشودغذا باطعم دعـآ....

مااگرچادر سرمیکنیم...هنر مند هم هستیم...یه دختر هنرمند...

حرف های دخترانه مان سرجاش...شوخی های دوستانه هم میکنیم...

نمایشگاه وتئاترهم میرویم سینماهم اگرفیلم خوب داشت....

کوه میرویم، عکس یادگاری...فیلم های پرازخنده وشادی...

من قشنگ ترازدنیای خودمان سراغ ندارم....

دنیای من واین دوستان باخــــدایم...

همین هایی که دنبال زندگیشان در کوچه و خیابان نمیگردنند..

همین هایی که وقتی دلت رامیشکنند تاحلالیت نگیرند ول کنت نیستند.....

همین هایی که حیایشان رانفروختند...خوشبخت ندیده هرکس ماراندیده...

+ / جمعه 7 اسفند 1394/ 17:17 / zeιɴαв jooɴ•.¸✿ /


ارتین ایندیــک محقق آمریکایــی :

هر زن محجبــه در کوی و برزن ایــران ،
بــه منــزله پـرچم جمهوری اسلامی است لذا مــا بــرای برانــدازی
ایــن نظام بایــد ایــن حجاب را سست کنیم .
دیگر وقت آن نیست که دانشجویــان را بــه خیابــان ها بکشانیم،
بلکه بایــد حجاب را از سر زنان بــرداشت و از ایــن طریق می توان
نظام اسلامی ایــران را نابــود کــرد !

+ / يکشنبه 2 اسفند 1394/ 20:26 / zeιɴαв jooɴ•.¸✿ /

سلام بچه ها

یه نظرسنجی...

(( شما از چه موقعی چادر سر میکنید؟ ))

من از سوم ابتدایی...روزی که به سن تکلیف رسیدم...همه جا چادر میپوشیدم.حتی مدرسـه

تا الان شیــــش سال میگذره...

شما چطور؟

خیلی دوست دارم بدونم

+ / يکشنبه 25 بهمن 1394/ 15:39 / zeιɴαв jooɴ•.¸✿ /

+ / يکشنبه 25 بهمن 1394/ 15:33 / zeιɴαв jooɴ•.¸✿ /

دخترایی رو میدیدم که ازادی رو یه جور دیگه ترجمه میکردند

طرفشون محرم بود همون مدل بودند نامحرم بود بازم همون مدل بودن

با اینه خودشونو حسابی پررنگ میکنن ولی انگاری بازم،

احساس میکنن اونقدر زیبا وجذاب نیستن که یه نامحرمه توجهش جلب شه

ولی بازم دم خدا گرم که صورت ادما رو سیاه وسفید افرید که راحت تر بتونن نقاشی کنن

بعضیام امانت داری خوبی هستن و از هدیه های خدا خوب مواظبت میکنن

بگذریم....

خیلیا هستن که واسشون فرق نمیکنه کجان فقط احساس میکنن اونجا خونشونه و حسابی راحتن

اونجا بود که فهمیدم " همه جای ایران سرای من است "ینی چه!!!!!!

+ / يکشنبه 25 بهمن 1394/ 15:29 / zeιɴαв jooɴ•.¸✿ /

مرا از سرزنش های اقوام و دوستان
و یا به سخره گرفتن های توی خیابان
و حتی دهن کجی های بعضی استادان
باکی نیست
اینها چه می دانند
در لا به لای مناجات ِ بهترین بنده خدا بودن(1)
چه لذتی دارد...

1.دعای پیامبر نور و رحمت(ص): پروردگارا ! زنانی که خود را پوشیده نگه می دارند،مشمول رحمت و غفران خود بگردان.. {مستدرک الوسائل،ج 3 ،ص 244 }

+ / شنبه 3 بهمن 1394/ 17:12 / zeιɴαв jooɴ•.¸✿ /


+ / جمعه 2 بهمن 1394/ 13:01 / zeιɴαв jooɴ•.¸✿ /

تا به حال به این فکر کردی چقدر اینگونه زیبایی؟؟؟

تو خاصی…

آخر مثل تو کم پیدا میشود

تو با حجابت قلب ها را نشانه گرفته ای!!!

انقدر سیاهی چادر زیبایت میکند

که نمیتوانم وصفش کنم

تو دردانه خدایی

که خدا تاجی از حجاب را بر سرت نهاد

تا کمتر خودت را نمایان کنی!!!

و زیبایی هایت را در اختیار چشم هر کس بگذاری...

+ / جمعه 2 بهمن 1394/ 12:57 / zeιɴαв jooɴ•.¸✿ /

خیلــــی ها را صـــدا میزنند

امـّـا

تنها عده ای میشنوند !

گام به گام عملی و مستند

دوستی و انس با روح یک شهید

هممون میدونیم شهید زندست و به انقلابی که به ثمر رسونده, سر میزنه و مدام اونو از گزند خطرات و تهدیدات حفظ میکنه...

حالا تصور کنیم یا یکی از شهدا بتونیم رابطه دوستی - عاطفی برقرار کنیم....

فکر میکنین چه اتفاقی میفته !؟

روح شهید با روح شما رفیق و همراه میشه.

از فردا حضور شهید رو همیشه کنار خودتون احساس میکنید چون روح شما همیشه همراهتونه !

در طول روز هواتونو داره ( موقع درس خوندن, نماز و انجام طاعات,

غذا خوردن, مسجد رفتن, گردش و همه فعالیت ها.... )

براتون مدام دعا میکنه چون شهدا فوق العاده رفیق باز بودن و هستند !

نه تنها برای نماز صبح که بعد از مدتی برای خوندن نماز شب هایی باصفا بیدارتون میکنن.

در هر مرحله از زندگی که چند گزینه انتخاب داشته باشید, به راحتی گزینه اصلح رو نشونتون میدن.

لذت بندگی, عبادت, طاعت و معنویت رو به دوست خودشون خواهند چشاند.

برای جوونهای در آستانه ازدواج, یه همسر خوب پیدا میکنن.

یه دختر خانم یا آقا پسر خوب که اتفاقا اونم به شهید شما ارادت داره !!!

حالا به این مثلث فکر کنین :

شما + دوست شهید شما + همسر شما

و در نهایت و اوج این رابطه این مثلث شکل خواهد گرفت :

شما + دوست شهید شما + خــدا

گام (1) : انتخاب فقط 1 شهید

گام (2) : عهد بستن با شهید

گام (3) : شناخت شهید

گام (4) : هدیه ثواب اعمال خود به روح شهید

گام (5) : درگیر کردن خود با شهید

گام (6) : عدم گناه در حضور رفیق !

گام (7) : اولین پاسخ شهید

گام (8) : حفظ و تقویت رابطه تا شهادت

گام (1) : انتخاب فقط 1 شهید :

خیلی مهمه فقط یک شهید انتخاب کنید. نگید من به یه گُردان شهید رو میزنم بلکه یکیشون جوابمو بده

شهدا در آخرالزمان اینقد غریب و مظلوم اند که منتظر یه نیت پاک و باصفا هستن تا خودشونو نشون بدن.

اولین ملاک انتخاب شهید قیافه و صورت شهیده.پايين پست ميتونيد عكس شهدا رو ببينيد...

ببینید با لبخند کدوم شهید ته دلتون خالی میشه، ذوق میکنید، به وجد میایید !؟

گام (2) : عهد بستن با شهید :

یه جا که جلو چشمتون باشه بنویسید و امضاءکنید :

با دوست شهیدم عهد میبندم پای رفاقت او تا لحظه شهادت خودم خواهم موند

و ازتذکرات دوستانه او به هیچ وجه رو بر نمیگردونم.

گام (3) : شناخت شهید :
تا میتونید از دوست شهیدتون اطلاعات جمع آوری کنید. ( عکس, متن,
صوت, کلیپ, دستنوشته, وصیتنامه,خاطرات همرزمان,
خاطرات همسر شهید, پوستر و ....)

گام (4) : هدیه ثواب اعمال خود به روح شهید :

از همین الان هر کار خیر و ثوابی انجام میدید

مثل ( نماز واجب و مستحبی, ادعیه, زیارات, صدقه,

حتی درس خواندن برای رضایت خدا, روزه و خمس و زکات و ....)

سریع در ابتدا یا انتهای آن به زبان بیاورید :

خدایا طاعت من اگرچه ناقص است ولی یه نسخه از ثوابشو هدیه میکنم به روح دوست شهیدم

طبق روایات نه تنها از ثواب شما کم نمیشه بلکه بابرکت تر هم خواهد شد !

توجه : مطمئناً شهید با کمالات و رتبه ای که داره نیازی به ثواب ماها نداره. پس دلیل این گام چیه !؟؟

جواب : شما با اینکار ارادت و خلوص نیت و علاقتونو به شهید نشون میدید. یعنی به شهید میگید

چیزی بهتر از ثواب اعمال یافت نکردم که تقدیم دوست کنم.

گام (5) : درگیر کردن خود با شهید :

سریعا همین الان عکس بک گراند گوشی موبایلتونو عوض کنین و عکس شهید رو بذارید.

از امروز همه پیامک ها و تماس هاتون توسط دوست شما بررسی میشه !

همین کارو برای دسکتاپ کامپیوتر هم انجام بدید.

محل کارتون, کیف جیبی, داشبورد ماشین, هرجا میتونید یه عکس یا نشونه از شهیدتون بذارید.

صبح اولین نفر به دوست شهیدتون صبح بخیر بگید و شب هم آخرین شب بخیر...

در طول روز تا میتونید با روح شهید حرف بزنید.

مدام به او فکـــر کنید.

گام (6) : عدم گناه در حضور رفیق ! :

خود شهید اسم این گام رو گذاشته

آخرین حجاب !

روح شهید تا این گام 5 بسیار بسیار از شما راضیه و تمایل شدیدی به شروع رابطه داره ولی !

آیا در حضور دوستی معنوی روحانی به این باصفایی میتوان گناه کرد !؟

نگاه هامون, رابطمون با همکلاسی های نامحرم و اساتید نامحرم,

چت با نامحرم, غیبت, دروغ, کاهلنمازی, کم فروشی,

کم کاری در شغل, بداخلاقی در منزل و .....

جواب این سوال با خود شما....

گام (7) : اولین پاسخ شهید :

کمی صبر و استقامت در گام 6 آنچنان شیرینی ای در این گام برای شما خواهد داشت که در گام بعدی انجام

گناه براتون سخت تر از انجام ندادن اونه !

منتظر برخی نشانه ها باشید :

خواب دوست شهیدتونو میبینید.

مکاشفه ای در روز.

دعوت به قبور شهدا و راهیان نور جنوب و غرب.

پیامی, نشانه ای, گفتگویی و ......

انواع روزی های معنوی جدید...

گام (8) : حفظ و تقویت رابطه تا شهادت :

گام های سختی را گذرانده اید. درست است ؟

مطمئناً با شیرینی ای که چشیده اید از این مسیر خارج نخواهید شد.

نسئل الله منازل الشهداء

در صحبت های خصوصی با دوست شهیدت منو هم یاد کن.

کافیه پس از بازنشر این مطلب معنوی,

فقط یکی از بازدیدکننده های وبتون

مسیر زندگیش عوض شه !

اونوقته که دین و دنیا و آخرتتون تضمینه

ان شالله تعالی


+ / پنجشنبه 1 بهمن 1394/ 14:58 / zeιɴαв jooɴ•.¸✿ /


من شکایت دارم...


از آن ها که نمی فهمند چادر مشکی من یادگار مادرم زهراست


از آن ها که به سخره می گیرند قـداسـتِ حجابِ مادرم را ؛


چـــــرا نمی فهمی؟


این تکه پارچه ی مشکی، از هر جنسی که باشد


حـــُرمــت دارد !

+ / چهارشنبه 30 دی 1394/ 16:09 / zeιɴαв jooɴ•.¸✿ /

چــــــــادر مزاحمــــــــ منــــــــ نیستــــــــ ✘
دستــــــــ و پــــــــایم را نمیگــــــــیرد ✘
مادرمــــــــ بهــــــــ من ــــــــ آموختهــــــــ√:
چــــــــادر ســــــــر کردنــــــــ بلدیــــــــ نمیخواهــــــــد✘
عشقــــــــ میخواهــــــــد√


+ / چهارشنبه 30 دی 1394/ 16:07 / zeιɴαв jooɴ•.¸✿ /


*گفتـــــ: زيبــــا مي شوے!

گفتمــــ :زيبا هستمــــ

*گفتـــــ : زيباتر مے شوے

گفتمــــ : زيبـــــاتر هم شدمـــ...

*گفتــــ : تو زيبايے را دوست ندارے!

گفتمــــ :ا تفاقا هم زيبايے را و هم خالق زيبايے را

*گفتــــ: يك بار هم كہ شده زيبايے را تجربه كن..حس خوبے است

گفتمــــ: من هميشہ حس خوبے دارم!

*گفتـــــ: محال است!*

*گفتمــــ : تو ميدانے زيبايے چيست؟

گفتــــــ: زيبايے تعريف كردنے نيس...حس كردنے ست

*گفتمــــ : انتهاي زيبايے براے تو "خداست" يا "مردم"؟

گفتــــــ: حتما "خـــــــدا"

*گفتمــــ: چقدر بہ اين حرفت ايمان دارے؟

گفتـــــ: نمے دانم!

*گفتمـــــ: پس هيچ گاه مـــــــزه زيبايے را نچشيدے!*

+ / چهارشنبه 23 دی 1394/ 20:43 / zeιɴαв jooɴ•.¸✿ /

اگر تربیت " غلط " به تو آموخت که
غیرت داشتن دخالت کردن است و حیا زن را در صندوق نگه داشتن!
شهید مطهری به من گفت:
غیرت، عشق مرد به ناموسش است ؛
و حیا، احترام زن به خودش...!!!
.
.

اگر تربیت " غلط " به تو آموخت
که مرد میتواند زنش را بزند !
اسلام من به من آموخت که زن ریحانه است
و مرد وظیفه دارد تمام اسباب راحتی و آسایشش را فراهم کند...!!!
.
.

اگر تربیت " غلط "به تو گفت که
زن عقلش نصف مرد است و نمی تواند به تنهایی در دادگاه شهادت دهد...؛
شهید مطهری در کتاب حقوق زن به من گفت :
که زن احساسات و عواطفش دوبرابر مرد است و از این رو
ممکن است در شهادت دادن دچار تزلزل شود...!!!
.
.

اگر تربیت " غلط " به تو گفت
که دیه زن نصف دیه ی مرد است
چون ارزشش کمتر از مرد است...؛
شهید مطهری در کتاب حقوق زن به من آموخت که :
اگر من کشته شوم برای اینکه مادرت در آسایش تو را بزرگ کند
دیه ی من بیشتر است....!!!
.
.

ایرادی اگر هست در شعور ماست...



تقدیم به بانوان بلند مرتبه سرزمینم........

+ / چهارشنبه 23 دی 1394/ 20:39 / zeιɴαв jooɴ•.¸✿ /

سیییلوووم بچه ها.بالاخره امتحانام تموم شد بخوبی و خوشی وسلامتی...همین امروز

دیگه از فردا آپ میکنم

وااای خداا.آخییش...ماه سختی بوداااا

+ / چهارشنبه 23 دی 1394/ 11:19 / zeιɴαв jooɴ•.¸✿ /

در خیابان که راه می روی . . .

هنگامی که . . .

عده ای از کنارت رد می شوند و صلوات می فرستند . . .

بگو :

« الحمدالله که با دیدن چادر من خوشبوترین ذکر دنيا بر زبانتان جاری شد »

+ / چهارشنبه 16 دی 1394/ 20:40 / zeιɴαв jooɴ•.¸✿ /

ﺷﻤﺎ ﺧﺎﻧﻢ ﺧﻮﺵ ﺗﯿﭙﯽﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﺘﺮﻭ ﻣﻨﻮ ﭼﭗ ﭼﭗ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﯽ!ﺑﺒﯿﻦ ﻋﺰﯾﺰﻡ ...
ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻦ ﻣﻦ ﮐﻪ ﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮَﻣﻪ ﻋﻘﻠﻢ ﻧﻤﯿﺮﺳﻪ ﮐﻪ ﺁﺩﻡ ﺑﺎ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﻭ ﺁﺯﺍﺩ ﺗﺮِ!
ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻦ ﺯﯾﺮ ﭼﺎﺩﺭﻡ ﮐﻮﻟﺮ ﮔﺎﺯﯼ ﺭﻭﺷﻦ ِﻭ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﮔﺮﻣﺎ ﻋﯿﻦ ﺧﯿﺎﻟﻤﻢ ﻧﯿﺴﺖ !
ﺧﯿﻠﯽ ﻫﻢ ﮔﺮﻣﻪ! ﺍﺻﻦ ﺩﺍﻏﻪ ! ﻻﮎ ِﻗﺮﻣﺰ ﻧﻤﯿﺰﻧﻢ ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﯽ ﺳﺮ ﺩﺭ ﻧﻤﯿﺎﺭﻡ ﻻﮎ ﭼﯽ ﭼﯿﻪ ﻫﺎ!
ﺑﯿﺎ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﺑﺒﯿﻦ ﻫﺮ ﺭﻧﮕﯽ ﻻﮎ ﺑﺨﻮﺍﯼ ﺩﺍﺭﻡ ! ﺧﻮﺑﻢ، ﺑﻠﺪﻡ ﺑﺰﻧﻢ
ﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺘﻪ، ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﯽ ﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﭼﻮﻥ
ﻣﺎﻧﺘﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﭼﺎﺩﺭ ﺗَﻨَﻤﻪ ﺯﺷﺘﻪ، ﻧﭻ! ﮐﻠﯽ ﻫﻢ ﭘﻮﻝ ﻣﺎﻧﺘﻮﻣﻮ ﺩﺍﺩﻡ! ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﻧﻤﯿﺑﯿﻨﯿﺶ
ﺣﺎﻻ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﻫﯿﭽﯽ..ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﭼﺎﺩﺭ ﻣﺸﮑﯽ ﭼﻘﺪﺭ ﮔﺮﻭﻥ ﺷﺪﻩ؟؟ !!
ﺑﺨﻮﺍﯼ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺘﺎﺏ ﮐﻨﯽ ﺳﺮ ﻧﮑﺮﺩﻧﺶ ﺑﻪ ﺻﺮﻓﻪ ﺗﺮﻩ
ﺍﮔﻪ ﺷﻤﺎ ﺷﺎﻝ ﻣﯿﺨﺮﯼ ۵ ﺗﻮﻣﻦ٬ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺷﺎﻝ ﺑﺨﺮﻡn ﺗﻮﻣﻦ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﭼﺎﺩﺭ ﻭ
ﺣﺮﺍﺭﺕ ﺗﺎﺑﺴﺘﻮﻥ ﭼﺮﻭﮎ ﻧﺸﻪ!
ﮐﻪ ﺑﺎﻓﺘﺶ ﺟﻮﺭﯼ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ ﻟﺒﻪ ﺍﺵ ﺩﺭﺳﺖ ﻭﺍﯾﺴﻪ
ﺑﺒﯿﻦ ﻣﻨﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﻭ ﮐﯿﻒ ﻭ ﮐﻔﺶ ﻗﺮﻣﺰﻡُ ﺑﺎ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﻭ
ﺷﻠﻮﺍﺭ ﺳﻔﯿﺪ ﺳﺖ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺑﺎ ﻏﺭﻭﺭِ ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﻗﺪﻡ ﺑﺮﺩﺍﺭﻡ
ﻭ ...
ﺍﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﺍ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﻦ ﺭﻭﯼ ﺩﻟﻢ ﭘﺎ ﺑﺬﺍﺭﻡ ﻭ ﯾﻪ " ﺧﺎﻧﻢ ﭼﺎﺩﺭﯼ" ﺑﺎﺷﻢ ...
ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﺍ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﭼﺎﺩﺭﻡ ﺑﺎﺷﻢ
ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﻫﻤﻪ ﺳﺨﺘﯿﻬﺎﺵ ﺣﺲ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﻧﻮﺷﺘﺸﻮﻥ
ﺑﺎﯾﺪ ﺣﺴﺸﻮﻥ ﮐﺮﺩ
ﻓﻘﻂ ﺣﺲ ...

+ / چهارشنبه 16 دی 1394/ 20:37 / zeιɴαв jooɴ•.¸✿ /


نگاهش را بخر!
آری بگذار نگاهت کند!
آزادانه
بگذار زیباییت را به تماشا بنشیند
او نیز همین را میخواهد
که به بهانه ای نگاهت کند!

+ / چهارشنبه 16 دی 1394/ 20:35 / zeιɴαв jooɴ•.¸✿ /


قشنگ ترین لحظه توی این دنیا...

⬅بهت بگن بيا بريم کربلا...
⬅وسط بين الحرمين سلام بدي....
⬅ندوني بري حرم عباس يا حسين...
⬅پاي برهنه توبين الحرمين راه بيافتي....
⬅برسي ورودي حرم عباس....
⬅پشت در حرم بشيني و سلام بدي....
⬅باچشم پر اشک اذن دخول بخوني....
⬅بلندشي و بري روبروي ضريح بايستي....
⬅سرتو بندازي پايين و باخجالت بگي فکر نميکردم بياريم حرم....
⬅به عباس بگي خيلي آقايي....
⬅بري يه بوسه به ضريح بزني و اشک بريزي....
⬅بياي عقبتر و يه زيارت بخوني....
⬅بهش بگي اجازه ميدي برم پابوس داداشت....
⬅دوباره پابرهنه توبين الحرمين راه بيفتي و زير لب بگي"از حرم تا قتلگه زينب صداميزد حسسسسسسسين"...
⬅اشک....
⬅برسي ورودي حرم و ناخداگاه بشيني رو زمين دست برسينه سلام بدي....
⬅اشک....
⬅از باب القبله وارد حرم بشي....
⬅نگاهت بيفته به ايوون طلا و ضريح...
⬅خجالت زده اي....
⬅چشمت بيفته به قتله گاه....
⬅از عشق حسين مجنون بشي...
⬅آخرروضه رو درک کني....
⬅بري روبروي ضریح یه دل سیر گریه کنی.....
⬅يادت بياد چقدر حسرت رفتن به حرم رو ميخوردي....

+ / چهارشنبه 16 دی 1394/ 20:31 / zeιɴαв jooɴ•.¸✿ /

"حســــــــــــــیـن جــــــــان"
هوای دو نفره نه چتر می خواهد و نه باران ...!
فقط یک حرم می خواهد و زائری خسته ...!
بطلـــــــب آقــــــــا ...
دلـــــــــــــتــــــــنـــــــــگــــــــــم

+ / چهارشنبه 16 دی 1394/ 20:29 / zeιɴαв jooɴ•.¸✿ /


دوباره بغض و کمی آه ،علتش این است
حرم نرفته بمیرم، خجالتش این است
سلام می دهم از بام خانه سمت حرم
ببخش نوکرتان را ،بضاعتش این است..
*****
رو به شش گوشه ترین قبله ی عالم هر شب
بردن نام حسین بن علی میچسبد:

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

+ / چهارشنبه 16 دی 1394/ 20:25 / zeιɴαв jooɴ•.¸✿ /

Image result for ‫نوارمشکی تسلیت‬‎

سلام دوستان

هفته پیش مادربزرگ پدرم فوت کردند

برای شادی روحشون صلوات

◘الهم صل علی محمدوآل محمد وعجل فرجهم


+ / چهارشنبه 9 دی 1394/ 23:01 / zeιɴαв jooɴ•.¸✿ /

+ / دوشنبه 7 دی 1394/ 18:59 / zeιɴαв jooɴ•.¸✿ /

ترجیح بده دلت را به آتش بزنی ، تا به دریـــا …
بانـــو!!
این روزها گفتن دوستت دارم تو را نحیف میکند …
آنقدر با سرعت از چشم می افتی که خودت نمیدانی از کجا آمده ای
به کجا میروی …

+ / دوشنبه 7 دی 1394/ 18:58 / zeιɴαв jooɴ•.¸✿ /

دختراست و خود نمایی هایش!!
.

دختراست و عشوه گری هایش!
.

دختراست و نازکردن هایش!
.

دختراست و لاک و تیپ صورتی!
.

دختراست و موهای افشان درصورتش!
.

دختراست وآرایش های روی صورتش!
.

دختراست وکفش های پاشنه بلندش!
.

دختراست دیگر!!!


اما من هم یک دخترم
.

تمام دخترانه هایم را میدهم که هیچکس نگاهم نکند جز خدا !
.

تمام دخترانه هایم را میدهم تا درآغوش خدا بزرگ شوم!
.

چادرم را که می پوشم
.

حس می کنم هزاران قدم به خدا نزدیک تر شده ام!
.

تمام دخترانه هایم فدایِ لبخند گوشه ی لب آقایم
.

و چشم های پُـر مهرِ خـدایم ...

+ / دوشنبه 7 دی 1394/ 18:55 / zeιɴαв jooɴ•.¸✿ /

با هم وارد مغازه می شویم:من و تو و دوستت!

قفسه ی آل استارها آنقدر جذاب است که قدرت فکرکردن در مورد مدلهایِ دیگر را از ما می گیرد...

به سمتِ قفسه می رویم ...

سبزِ چمنی را با ذوق به دوستت نشان می دهی و می گویی:وای مهلا!همونه که می خواستم!

ببین چقدر به مانتوم میاد؟!

و ناخودآگاه چشمانِ پسرکِ کفش فروش همراه چشمانِ منو سایر مشتریانِ مغازه از شال زردرنگت تا رویِ تونیک سبزِ تو می لغزد و تو هیچ بفکر چشمان پسرک نیستی که همراهِ تونیکت،چسبیده به اندامت و کنده نمی شود!

مهلا (ایولی) می گوید و دست می برد رویِ صورتی ترینشان که حسابی دلِ مرا برده!

شیطنت آمیز به تو می گوید:نمیشه با تاب دامن سرخابی،آل استار صورتی پوشید؟!

و چقدر مستانه خنده ی تان به هوا می رود !

سرم را که بر می گردانم انگار شهر فرنگ را گذاشته اند مقابلم . . .

آبی ، نارنجی ، زرد ، صورتی ، بنفش . . .

چقدر دوستشان دارم اما - حجابم - را بیشتر! . . . زود از ذهنم بیرونشان می کنم . . . سریع مشکی ترینشان را بر می دارم . . . پسرک طعنه آمیز می گوید:خوبه!به چادرت میاد . . . !

پول کفش ها را روی میز می گذارم و خودم را لا به لایِ این آدمهایِ رنگارنگ گم می کنم . . .

تو می مانی و چشمانِ چسبیده ی پسرک که شبیه ایستادن بر سُرسُره ای مدام از بالا تا پایین بدنت لیز می خورد!

چادرم را به آغوش می گیرم . . .

خدایا شکرت که او نمی گذارد نگاهِ حرامی بر من بلغزد!

+ / دوشنبه 7 دی 1394/ 18:54 / zeιɴαв jooɴ•.¸✿ /

خدا به آدم دستور داد گندم نخور !

وقتی خورد ،

اولین سیلی خدا به او برهنه شدن بدنش بود !!

این نشان می‌دهد که رها کردن لباس ،

سیلی خداست، نه تمدن !!!

+ / دوشنبه 7 دی 1394/ 18:51 / zeιɴαв jooɴ•.¸✿ /

گاهی مسیر یک و نیم کیلومتریِ مترو تا سر خیابان را

پای پیاده می آیم

نگاهی به دور و برم می اندازم

یک وقت هایی می شود که

خودم را

تنها

- چادریِ- کلِ خیابان می بینم!

لبخند می زنم ... رو به آسمان می کنم و می گویم:

خدایا !

ممنونم که بهم اجازه دادی،بین همه ی این آدمای رنگ وارنگ یه دونه باشم...

شک ندارم که این یه فرصتِ ویژه اس تا برایِ تو هم یکی یک دونه باشم!

+ / دوشنبه 7 دی 1394/ 18:50 / zeιɴαв jooɴ•.¸✿ /


I Love My Hijab (: